ایا حدیث مرگ عبدالله سندیت دارد؟
ایا حدیث مرگ عبدالله سندیت دارد؟


«عن مسند احمد عن النبی(صلی الله علیه وآله): یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان اذا رایته حسبت فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینه شیئا، یخلفه له أخ اسمه عبدالله، ویل لشیعتنا منه -أعادها ثلاثا- بشرونی بموته أبشرکم بظهور الحجة»(1)

رسول خدا(ص) فرمود: بر حجاز (عربستان) مردی که اسمش، اسم حیوان است، حکومت می‌کند (فهد=یوزپلنگ)، اگر از دور به او نگاه کنی درچشمش انحراف (چپی) می‌بینی، ولی اگر به او نزدیک شدی، در چشمش مشکلی نمی‌بینی، جانشین یا خلیفه‌اش برادرش که اسمش عبدالله است خواهد بود، وای بر شیعه ما از دست او! پس این جمله را سه بار تکرار کرد، بشارت مرگش را به من بدهید شما را به ظهور حجت بشارت می‌دهم.

در نقد آن چنین گفته و نوشته‌ام: اولین منبع نقل این روایت، کتاب «250 علامة حتی ظهور الامام المهدی(ع)»، اثر محمدعلی طباطبایی حسنی است و نگارنده نیز در منبع دیگر بدان برخورد نکرده.(2)

با مراجعه به کتاب مسند احمد بن حنبل و سایر متون روایی شیعه و سنی روشن می‌شود که این روایت وجود خارجی نداشته و تا کنون کسی آن را ذکر نکرده است، جالب اینکه نویسنده کتاب «250 علامت»، خود نیز این روایت را در هیچ منبع حدیثی ندیده است و در استناد آن به مسند احمد و رسول خدا(ص) چنین می‌گوید:

«هذ الخبر نقله إلیّ أحد الفضلاء المطلعین»(3)، این خبر را یکی از فضلای مطلع !!! برای من نقل کرده است. پس از نقل این مطلب تعدادی از دوستان دانشگاهی تماس گرفته‌اند که آدرس این حدیث را پیدا کرده‌ایم و جعلی نیست!!!

در توضیح این اشتباه عزیزان نکاتی را عرض کردم، اما لازم دیدم تا مجدد تذکر دهم. قبل از نقد آن به متن روایت دقت کنید:

«عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ ع یَقُولُ‏ مَنْ یَضْمَنْ لِی مَوْتَ عَبْدِاللَّهِ أَضْمَنْ‏ لَهُ الْقَائِمَ ثُمَّ قَالَ إِذَا مَاتَ عَبْدُاللَّهِ لَمْ یَجْتَمِعِ النَّاسُ بَعْدَهُ عَلَى أَحَدٍ وَ لَمْ یَتَنَاهَ هَذَا الْأَمْرُ دُونَ صَاحِبِکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یَذْهَبُ مُلْکُ السِّنِینَ وَ یَصِیرُ مُلْکُ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ فَقُلْتُ یَطُولُ ذَلِکَ قَالَ کَلا»؛

ابوبصیر روایت می‌کند که گفت: شنیدم حضرت صادق(ع) می‌فرمود: هر کس مردن عبداللَّه را براى من ضمانت کند، من هم آمدن قائم را براى او ضمانت می‌کنم، بعد از آنکه عبداللَّه مرد، دیگر مردم بر سر کسى اجتماع نمی‌کنند و این امر به خواست خدا به صاحب شما منتهى می‌شود و بعد از آن سلطنت سال‌ها از بین می‌رود و به سلطنت ماه‏‌ها و روزها تبدیل مى‏‌شود،

عرض کردم: آیا آن زمان طول می‌کشد؟ فرمود: نه!(الغیبة، شیخ طوسی، ص 447) نکاتی در مورد این روایت: 1. این روایت هیچ ارتباطی با آنچه بنده نقد کرده‌ام ندارد و محتوای دو روایت مشابه نیست.

2. اولین و تنها مصدر نقل این روایت کتاب غیبت شیخ طوسی است و تمامی منابع بعدی از ایشان نقل کرده‌اند، پس از منفردات شیخ طوسی است و منفردات شیخ طوسی محل تأمل است.

3. این روایت هیچ دلالتی بر کشور حجاز و عربستان ندارد و آیت‌الله کورانی به صورت استنباط شخصی این نکته را به روایت نسبت داده‌اند که نمی‌توان سخن ایشان را پذیرفت.

4. این روایت مشخص نمی‌کند که مراد از عبدالله کیست و حداقل در زمان ما می‌تواند به پادشاه عربستان و اردن تطبیق یابد و الزامی در تطبیق آن به پادشاه عربستان نیست.

5. على بن یوسف بن المطهر حلی –برادر علامه حلی و متوفای 703 ه – در کتاب خود مراد از این عبدالله را آخرین پادشاه بنی العباس(عبدالله المستعصم-656 ق-) می‌داند و واقعه‌ای است که رخ داده است.(ر.ک. العدد القویّة، ص78)

*پی‌نوشت‌ها: 1.مائتان وخمسون علامة حتی ظهور، ص 137 2.این فرد خود را به صورت خود خوانده علامه معرفی می‌کند و مبلغینی از احمد، جهت انحراف ذهن مخاطبان از او با عنوان علامه طباطبایی نام می‌برند تا گمان شود نویسنده کتاب، علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان است! 3.همان، ص 137

_____

فارس
نقل از سایت موعود


[ 4 / 11 / 1393 ] [ 9 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1275 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







آخرین مطالب
فطرس (1395/02/22 )
مولا (1394/11/20 )
یا... (1394/11/05 )
ای مسیح من... (1394/10/21 )
کبوترانه (1394/10/13 )